اجزاء سازنده بوم کسب و کار

به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست.

اگر مطالب من را دنبال کرده باشید، متوجه شده‌اید که من خیلی به موضوع طراحی مدل کسب و کار علاقه‌مند هستم. خیلی از مواقع ما این تابلوی کسب و کار را برای کسب و کارمان، طراحی می‌کنیم. یعنی اجزای یک کسب و کار را بررسی می‌کنیم و بعد بر مبنای آن، استراتژی‌های مورد نظر خودمان را انتخاب می‌کنیم. اما بخشی از دانمندان حوزه‌ی علم بازاریابی گفته‌اند که همین تابلوی کسب و کار را شما به عنوان یک شخص می‌توانید استفاده کنید و بر مبنای 9 جزئی که در این تابلو هست، می‌توانید خودتان را آنالیز کنید و نهایتا ادامه‌ی مسیر زندگیتان را برای شخص خودتان، تعیین کنید.

قاعدتا در این تابلو ما به 9 سوال کلی جواب می‌دهیم.

1- مشتریان. آن‌هایی هستند که شما به آن‌ها کمک می‌کنید. شما در زندگی شخصی خودتان به چه کسانی کمک می‌کنید؟ قاعدتا خانواده اولین افراد هستند. دوستان، فامیل و در ادامه همکاران ، زیر دستان، بالا دستان می‌تواند در قالب مشتریان شما قرار بگیرد.

2- ارتباط مشتریان. چطور با دیگران تعامل می‌کنیم؟ چطور با همسر، فرزند، دوستتان ، همسایه‌ها و یک مرحله‌بالاتر با همکارانتان، ارتباط بر قرار می‌کنید. این نوع تعامل و ارتباط‌گیری شما است که نتایج کار شما را تعیین می‌کند. باید مبتنی بر آن نقطه‌ی قوت، ارتباطاتتان را برقرار کنید. قاعدتا در ارتباط آن که عشق می‌ورزد و ارتباط همدلانه‌تری با مردم اطرافیان دارد، موفق‌تر خواهد بود.

3- کانال‌ها. آنگونه که شما را مشناسند و آنگونه که خدمات ارائه می‌کنید. قاعدتا در کانال‌های توزیع که ما در حوزه‌ی کسب و کار صحبت می‌کنیم، آنجایی است که خدمات ما ارائه می‌شود. اینجا هم دقیقا همین است. ما را چطور می‌شناسند؟ در چه جاهایی بیشتر دیده می‌شویم؟ در چه پوزیشن‌هایی بیشتر دیده می‌شویم؟ و در چه جاهایی در دسترس دیگران قرار می‌گیریم که با ما ارتباط برقرار می‌کنند؟

خدماتی که مد نظر شخصی ما است، این خدمات می‌تواند یک گفتگوی دو طرفه با همسر، دوست و همکار باشد یا نه، اگر بخواهیم در حوزه‌ی کسب و کارمان به دیگران عرضه کنیم. برای مثال، من در مهد کودکی مدیر هستم، این می‌تواند یک کانال ارتباطی باشد. خانه می‌تواند یک کانال ارتباطی با دیگران باشد. سالن سینما و یا جایی که به تفریح می‌روم می‌تواند کانال ارتباطی من با دیگران باشد.

4- ارزش ایجاد شده است. آنگونه که کمک می‌کنیم، به چه نحوی ایجاد ارزش در دیگران می‌کنیم؟به چه نحوی برای دیرگان ایجاد تفاوت و تمایز برای دیگران ایجاد می‌کنید؟ اگر یکبار دیگر به اصل بازاریابی بپردازید، بازاریابی فروختن تفاوت‌ها است. بازاریابی ایجاد تمایز‌ها است. در نقطه‌ی برابری که همه آدم‌ها در تلاش هستند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند و محصولات و خدمات خودشان را بفروشند. مهم‌ترین محصولی که ما می‌فروشیم، اعتبار خودمان است. کسب اعتماد دیگران است تا رابطه‌ی دوستانه‌تری داشته باشیم. برای ایجاد ارتباط، برای ایجاد یک برند شخصی، شما چه تفاوتی با دیگران دارید؟ شما چه مزیتی نسبت به دیگران دارید که دیگران وقت بیشتری را برای شما بگذارند؟

5- فعالیت‌های کلیدی است. خیلی خوب است دقت کنید در طول روز چه فعالیت‌هایی را انجام می‌دهید. مطالعه می‌کنید، ارتباط برقرار می‌کنید، به محیط کارتان می‌روید، آموزش می‌دهید، طراحی می‌دهید، در خط تولید هستید. مجموعه‌ی فعالیت‌هایی که درخانواده، کسب و کار و حوزه‌ی فعالیتتان می‌شود مجموعه‌ی فعالیت‌های کلیدی است که شما آن‌ها را انجام می‌دهید. اما نکته‌ی مهم این است که آیا این فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید در راستای چشم‌انداز و هدفی که داشتید، هست یا نه؟

این موارد در خیلی از وقت‌ها ممکن است زمان را از شما بربایند و شما را دچار هدر رفتگی زمان کنند. برای همین خیلی مهم است که فعالیت‌ها، مطابق با چشم‌اندازی که  قرار است به آن برسید، مطابق با آن  رسالت و فعالیتی که در آن جهان هستی  برای خودتان هستید، باشد. متناسب با آن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت شکل بگیرد. اگر از این مسیر خارج شود، قطعا شما را به  سر منزل مقصود نخواهد رساند.

6- منابع کلیدی، یعنی آنکسی که هستید و آنچه دارید. در مابع کلیدی زمانی که موضوع شخص می‌پردازیم، سه موضوع از اهمیت زیادی برای ما برخوردارد است. علاقه،مهارت‌ها و شخصیت ما. چه چیزی است که از درون ما را وادار به حرکت می‌کند؟چه شور و علاقه ای است که به ما انرژی و انگیزه می‌دهد کهحرکت کنیم؟ چه مهارتی داریم؟

مهارت نوشتن، مهارت حرف زدن، مهارت حل مسئله، مهارت همدلی  و هزاران مهارتی که ممکن است وجود داشته باشد. شما کدام منبع و مهارت را دارید که شما را از سایر افراد جدا می‌کند، این مهارت‌ها شما را از سایر افراد جدا می‌کند.همینجا خوب است که تاکید کنیم، نوشتن اهداف، رسالت و چشم‌انداز بسیار، بسیار مهم است. به این دلیل همه‌ی این تابلوی کسب و کار قرار است شما را به چشم‌انداز، رسالت و اهداف برساند. از چه شخصیتی برخوردار هستید؟

قاعدتا شناخت شخصیت نیاز به یکسری ابزار‌ها دارد، هر چقدر این نور افکن شناخت را بر روی خودمان بیاندازیم و از خودمان شناخت بهتری به دست آوریم، قاعدتا شناخت بهتری از خودمان به دست می‌آوریم. البته من در فایل بعدی 6 ابزار را به شما معرفی می‌کنم تا هر یک از بخش‌های کسب و کار شخصی را  نشخص‌تر کنیدو تایج بهتری را به دست آورید. یکی از مسائل شناخت تیپ‌های شخصیتی است که در فایل‌های بعدی، خدمت شما ارائه خواهم کرد.

7- شرکای کلیدی شما چه کسانی هستند؟ آن‌هایی که کمکتان می‌کنند، آن‌هایی که هستند و بدون توقع عمدتا می‌خواهند به شما کمک کنند تا به سر منزل مقصود برسید. برای بعضی‌ها مهم‌ترین شرکای کلیدی پدر، مادر و یا هر دوی آن‌ها است. برای بعضی از افراد شرکای کلیدی برادر آن‌ها است . در یک سطح بالاتر ممکن است یک همکار و یا یک متحداستراتژی کلیدی باشد. متحد استراتژی در کشور ما سیاستمدران عمدتا، افراد ذی نفوذ بخشی از آن‌ها هستند،

این‌ها افرادی هستند که می‌توانند با یک تماس تلفنی شما را در یک موقعیت بهتری قرار دهند. موقعیت بهتر ممکن است استخدام باشد، ممکن است فروش باشد، ممکن انجام یک معامله، معرفی به یک محیط ویک بازار بزرگ‌تر و موثر تر باشد. چه کسانی هستند که می‌توانند به شما کمک کنند؟ شما باید این افراد را بشناسید و موثرترین آن‌ها را به خدمت بگیرید تا به آن رسالت، چشم‌انداز و اهداف مورد نظرتان دست پیدا کنید. زمانی که این تابلوی کسب و کار را در این 7 مرحله بررسی می‌کنیم به مولفه‌ی اصلی و کلیدی آن‌ها میرسیم

8- هزینه‌ها. چه چیزی را از دست می‌دهید؟ شاید در این تابلوی شخصی بنویسید که با انجام دادن این فعالیت‌ها و صرف این منابع این مقدار زمان از دست می‌دهم، ممکن است بخشی از ارتباطات را از دست دهید تا یک ارتباط قوی‌تر به دست آورید. شاید در حال از دست دادن شغل و یا محصولاتتان هستید. شما باید بتوانید مجموعه‌ی چیز‌هایی که از دست می‌دهید تا چیز دیگری را به دست آورید در بخش هزینه‌ها بنویسید.

قاعدتا در بخش هزینه‌ها ممکن است قسمتی هزینه‌ی مالی باشد، چه مقدار پول و چه مقدار منابع فیزیکی تان را از دست می‌دهید تا به آن رسالت و اهداف مورد نظرتان، دسترسی پیدا کنید و قاعدتا در تابلوی کسب و کار شما به این خواهید رسید که چه درآمد‌ها و منابعی را به دست می‌آورید. آنچه به دست می‌آورید، در قبال آنچه از دست می‌دهید. آنچه به دست می‌آید از کجا به دست می‌آید؟ از مشتریان به دست می‌آید، از نحوه‌ی کانال‌های ارتباط‌گیری که ایجاد کرده‌اید به دست می‌آید. از ارزش‌ها، تفاوت‌ها و تمایز‌هایی که ایجاد کرده‌اید این منافع را به دست می‌آورید.

امیدوارم بتوانید یک مدل کسب و کار شحصی براساس لیاقت‌ها، شایستگی‌ها و توانایی‌ها و شخصیت واقعی خودتان ترسیم کنید و به سرعت به سمت آن نقطه‌ی نهایی و سعادت پیش روید. خداوند یار و نگهدارتان.